به نوشته های قبل سری زدم این نوشته در آذر ماه سال ۸۸ نشر شده بود بازخورد آن در تحولات امروز استان قابل مشاهده است   

کدام ترکیب مدیریتی برای استان سیستان و بلوچستان مفید است

بسم الله الرحمن الرحیم

کدام ترکیب مدیریتی برای استان می تواند هم رضایت مردم و دغدغه های نظام را برآورده کند

اگر نظام اداری از دولت سازندگی  ،دولت اصلاحات و دولت عدالت محور مورد واکاوایی

قرار گیرد و این سوال را بکنیم آیا ترکیب مدیریتی استان در این سه دوره  توانسته رضایت مردم  را جلب کند

 چه تفکری بر نظام مدیریتی حاکم بوده است

 در این سه دوره کارمندان و تحصیل کردگان استان در کجای این مدیریت قرار داشتند چه تفکری  در برخورد با نیروهای بومی حاکم بود

البته فبل از پرداختن به این بحث یک نکته قابل یاداوری است  هدف این نوشته جو حاکم بر مدیریت استان است و نه موارد خاص حال به اجمال تفکر غالب در این سه دوره مدیریت مورد تحلیل قرار می گیرد و همین جا این را یادآوری می کنم همه کسانی که این مقال را می خوانند نسبت به ارائه نظر خود اقدام نمایند

در دولت سازندگی جناب هاشمی  ملاک اول برای اداره استان آوردن نیروهای  مختلف از پایین ترین رده تا بالاترین آن از خارج استان  و این گونه نیروها بسیاری مواقع با کمترین تحصیلات وارد استان میشدند و بعد از مدتی ضمن ورود به مراکز دورههای آموزش مدیریت دولتی نسبت به اخذ مدارک بالا ،در ضمن کار اقدام می کردند و بعد از مدتی ریاست و گرفتن  مسولیت انتقال میشدند و در این مدت نسبت به  جایگزین خود از همان شهرستان مربو طه اقدام میکردند و این چرخه ورود نیرو و جایگزین آن از خارج استان برای تصدی مسولیتها برای چندین سال تداوم داشت

و نگاه آنهابه نیروهای داخل استان نگاه تحقیر تضیف و پاپوش گذاشتنهای مختلف وزدن برچسبهای مختلف بود

در آن دوره چون نگاه مذهبی افراطی حاکم بود برای نیروهای سیستانی جایگاه کوچکی در نظر می گرفتند و بیشتر از نیروهای به اصطلاح حرف گوش کن و نیروهای ضعیف استفاده میکردند تا جلوی انها هیچ حرفی برای گفتن تداشته باشند و از تمام ظرفیت نیروهای زابل علی رغم هم مذهب بودن استفاده نمی کردند

و برای نیروی بلوچ که در داخل این ادارات کار می کردند بیشترین حق کشی و اجحافها صورت می گرفت

و کار کردن در ادارات برای بلوچ خیلی طاقت فرسا و غیرممکن بود

واز برنامه ریزیهای  آن عزیزان این بود که مرکز استان از سازمانها و ادارات کل بعنوان مرکز سیاسی استان را در اختیار داشته باشند و چابهار را بعنوان مرکز اقتصادی بر ادارات ان حکم می راندند

و سرریز نیروهای خود را به شهرستانی مثل ایرانشهر می فرستادند

و چون برای نیروهای شمال استان جایگاه تنگ میشد و هم اینکه در جلوی فشارهای انها کم نیاورند انها را برای ادامه کار و دادن مسولیت به شهرستانهای دیگر استان می فرستادند

و این خود باعث ایجاد تنش بین نیروهای بومی استان می شد

و این سیاست در دوران مسولیت جناب خاتمی ادامه داشت ولی با توجه به اگاهیهای بیشتر مردم و شعارهای دولت  دیگر آن فشارها کمتر شده بود ولی چرخه تولید نیرو و دادن مسولیت به همان  منوال قبل طراحی و اجرا میشد و در این بین بیشترین نیروی خارج از استان  از خراسان و مخصوصا بیرجند بود که اخلاق و منش اداری و اقنصادی خاص خود را دارند

و اینگونه تولید نیرو و دادن مسولیت و شکستن این چرخه برای نیروهای استان اعم از شمال و جنوب ان به یک تابو و کابوس شبانه تبدیل شده بود

تا اینکه دولت عدالت محور سرکار امد و شعار بومی گرای در مدیریت استانها را اجرا کرد و با توجه به فشارهای که آن نوع مدیریت بر مردم استان وارد کرده بود استفاده از نیروی بومی و در دست داشتن مصدر استان به یک رویا تبدیل شده بود که با استانداری اقای دهمرده  از بلوچ دانشگاهی گرفته تا کارمند  از این انتخاب احساس سربلندی می کردند و استان هم یک تحرک در خود احساس کرد تا نیروهای بومی  در کنار هم و با هم برای ابادانی بیشتر استان همدلی و همگرایی بکنند

اما دیری نپایید دوستان شمال استان همان سیاستی که برادران بیرجندی با کل مردم استان روا داشتند انها هم همان سیاست را در مواجهه با نیروهای بلوچ کردند

سیاست انزوا و بی محلی و عدم دادن مسولیت به اینها و خارج کردن انها از چرخه تحولات اداری  که این موضوع باعث  شد فاصله مردم و مسولین و کارمندان بلوچ از هم زیاد شود

و این سیاست برای مردمی که سالیان سال در کنار هم زندگی می کنند و در اینده نسلهای انها باید با هم زندگی کنند سیاست درست و کارشناسی شده ایی برای اینده استان نبود فقط منفعت تعداد معدودی را که بر مصدر قدرت هستد براورده می کند ولی تمام مردم استان از این سیاست ناراضی هستند

حال با توجه به این موضوعات و  داشتن بیش از جندین سال تجربه به نظر شما بهترین راه برای مدیریت استان کدام است

مدیریتی که همه دست در دست هم برای ابادانی استان دل بسوزانند 

مدیریتی که از هدر رفت نیروها و امکانات استان جلوگیری کند

مدیریتی که منافع ملی بر منافع مذهبی و قومی ارجحیت داشته باشد

مدیریتی که همه مردم استان احساس رضایت داشته باشند

مدیریتی که تمام مردم استان به راحتی مشکلات کوچک و بزرگ خود را بتوانند بازگو کنند

 

نگارنده بر اساس تجربیات در حال حاضر راه خوب اداره استان  را استفاده تلفیقی از نیروهای خارج استان فقط در حد استاندار و تعدادی محدود در مسولیت های دیگر و بقیه از نیروهای داخل استان از شمال تا جنوب ان در ادارات مختلف در کنار هم و استاندار این توان داشته باشد یک تعادلی بین نیروها ایجاد کند تا در کنار هم نسبت به همگرایی استانی و ملی تلاش کنند

و ما همه موظف هستیم به مسایل استان نگاه ملی داشته باشیم و از دیدگاههای مذهبی و قومی جدا پرهیز کنیم

 

در پایان از همه خوانندگان تقاضا دارم نسبت به ارائه نظرات خود اقدام نمایند

و این مقال را با نگاهی پیش داورانه و متعصبانه نگاه نکنند از نگاه واقع بینانه بخوانند و نظر بدهند

 

نوشته شده توسط حسین